برخی به دنبال دولتی کردن رسانه های جهاد برای جذب15میلیون رای بودند
خبرنگار فراری

بنابراین ما باید هم در زمینه تولید محصولات علمی که متعلق به خود ما باشد و هم تغییر فضای فرهنگی دانشگاه ها به یک فضایی که فرهنگ انقلاب و فرهنگ غالب مردم هست برنامه ریزی می کردیم. از سوی دیگر یک فضای سنگینی در دانشگاه ها ایجاد شده بود و چاره ای نبود جز اینکه این فضا متوقف بشود تا آرامش در دانشگاه ها حکمفرما بشود. با ابراز نگرانی ای که امام از فضای دانشگاه ها داشتند این تصمیم بین دانشجویان انقلابی گرفته شد که حرکت انقلاب فرهنگی ایجاد بشود.

خوب این حرکت تبعات منفی مانند حذف بسیاری از اساتید را هم در پی داشت.
برخی از تصمیم ها طبیعت هر انقلابی است. شما بعدها که می آیید و در فضایی آرام تر به آن نگاه می کنید می بینید که شاید لازم نبود یک سری تصمیم ها گرفته شود. ولی اصل تصمیم بر اینکه دانشگاه ها بسته شوند تصمیم درستی بود. شاید مقداری هم حرکت های تند انجام شد ولی در مقابل ارزش آن حرکت این قابل چشم پوشی است، یعنی نباید خیلی نگران باشیم که یک تعدادی از اساتید رفتند. من فکر می کنم آنچه که مهم است این است که باید به وضعیت حال توجه کنیم و اینکه ما خیلی راحت داریم نیروهای خوبمان را از دست می دهیم.

شما اگر بخواهید تاریخ سی و یک ساله جهاددانشگاهی را تقسیم بندی کنید آن را چگونه تقسیم می کنید؟
تا سال 62 مسئولیت مدیریت دانشگاه ها و استفاده از امکانات دانشگاه ها بر عهده ما بود. دانشگاه ها تعطیل شده بودند و باید سازمانی استفاده از امکانات دانشگاه ها در جهت توسعه کشور را مدیریت می کرد. بعد از سال 62 مدیریت دانشگاه ها از ما گرفته شد. بچه های اصلی جهاد دانشگاهی این تفکر را داشتند که انقلاب جوان ما با توجه به شعار نه شرقی و نه غربی که به پیروزی رسیده است به طور طبیعی دشمنان جدی در هردو اردوگاه شرق و غرب دارد و این انقلاب برای اینکه بتواند با اقتدار به کار خود ادامه دهد دو نیاز اساسی دارد. یک نیاز تحول فرهنگی به عنوان زیر ساخت اساسی توسعه کشور و یک نیاز هم توسعه علمی و فناورانه که این توسعه علمی. بنابر این بعد از اینکه مدیریت دانشگاه ها از جهاد دانشگاهی گرفته شد بچه های جهاد دانشگاهی با امکانات بسیار محدود به شدت جهت تحقق این دو هدف تلاش کردند. دهه شصت را دهه اثبات و تثبیت خود در دانشگاه می دانیم.

دهه 70 را دهه ای می دانم که جهاد دانشگاهی اقدام به حل مسایل جامعه در حوزه های مختلف کرد. چه در زمینه های فرهنگی و اجتماعی و چه در زمینه های علمی مانند پزشکی و مهندسی و کشاورزی به طوری که توانست محصولات مختلفی داشته باشد.

دهه 80 را دهه ای می دانم که جهاد دانشگاهی هم تثبیت شده بود و هم با تلاش خود اثبات کرده بود که مجموعه توانمندی است و بر صراط درست قرار دارد و باید نگاه خود را علاوه بر حل مشکلات جامعه بر آینده هم متمرکز کند. این حرکت از اواخر دهه 70 شروع شده بود و در دهه 80 هم ادامه پیدا کرد. بروز و ظهور رویان حاصل این تفکر است.

اما اگر بپرسید که آیا از این ها راضی هستید؟ من می گویم نه.

چرا؟
من فکر می کنم که جامعه ما هنوز تصمیم نگرفته است که خصوصا در حوزه اقتصادی یک اقتصاد شکوفای غیر وابسته به نفت داشته باشد و بخواهد مشکلات خود را به روش علمی حل کند. هنوز متکی به درآمد باد آورده نفت هستیم و چون این درآمد به آسانی در اختیار ما قرار می گیرد و از طرف دیگر حرکت به سمت یک اقتصاد شکوفای غیر وابسته به نفت سخت است و شاید آدم های توانمند تری را می خواهد تا کنون به آن نرسیده ایم. اگر بخواهید اقتصادتان و صنایع تان متکی به علم و فناوری باشد این شما هستید که به سمت موسساتی می روید که توان تولید علم و فناوری دارندد.

یعنی دولت به سمت جهاد نمی آید؟
نه ما سراغ آنها می رویم. الان نظام در دهه چهارم به صورت جدی این حرف ها را می زند و شما موکدا از طرف رهبر انقلاب می شنوید که دهه چهارم دهه پیشرفت، عدالت و توسعه اقتصادی است. این حرفی بود که ما سال ها می زدیم. ما می گفتیم که اگر کشور ما می خواهد یک کشور توسعه یافته و الگو باشد باید دارای یک اقتصاد شکوفا و غیر وابسته و متکی به علم و فناوری و تولید ملی باشد. اما علیرغم همه ی شعار ها این هنوز حادث نشده است. من معتقدم که اراده آن هنوز به وجود نیامده است و برنامه ریزی صحیحی در این باره نشده است. بنابر این توجه لازم به نهادهایی مثل جهاد دانشگاهی نشده است. اندک توجهی که آن هم به خاطر توجه رهبر معظم انقلاب به تلاش های علمی جهاد شد، محصول آن رویان شد. جهاد دانشگاهی می تواند در حوزه علمی ده ها رویان داشته باشد و در حوزه توسعه فناوری می تواند ده ها دانشگاه علم و صنعت و تهران و ... داشته باشد. ما الان معتقدیم که بزرگترین سازمانی هستیم که تولید فناوری را برای صنعت کشور کرده است.

دولت حمایت کافی از طرح ها می کند؟
دولت آن حمایت لازم را نمی کند یا بهتر است بگویم دولت ها آن حمایت لازم را نکرده اند. دولت های ما چهار سال فرصت دارند تا خودشان را نشان بدهند و چون با شعارهای بزرگی هم به میدان می آیند در این چهار سال سعی می کنند از طریق آسان ترین راه ها بتوانند شعارهای خود را محقق کنند و این یکی از مشکلات بسیار جدی ماست. از طرف دیگر یک تعادل سیاسی خوب در جامعه وجود ندارد. یعنی عمدتا هر دولتی با نفی دولت قبلی بر سر کار می آید. این یک نقطه خیلی منفی برای ماست. هر دولتی باید با اصلاح دولت قبلی بر سر کار بیاید نه با نفی آن ها. هنوز این بلوغ سیاسی در کشور ایجاد نشده که ما همدیگر را قبول کنیم.

اینکه می گویم دولت ها توجه نکرده اند به این معنی است که دولت ها فرصت آن را نداشته اند. توسعه یک پروسه زمان بر است. اگر دولتی بخواهد این برنامه ریزی را بکند قطعا در دوره خود نمی تواند این برنامه را به پایان ببرد ولی مهم است که این اتفاق بیافتد و یک برنامه جامع و بلند مدت توسعه دانش بنیان تهیه شود.

خوب این اتفاق که افتاده است. برنامه های چهار ساله توسعه مگر این نیست؟
برنامه های ما دانش بنیان نبوده اند. این برنامه ها در حالت خوش بینانه ای ایجاد صنعت می کنند اما صنعتی که دانش آن و فناوری آن مربوط به خودتان نباشد و همچنین این صنعت به طور مداوم تولید ثروت نکند، این صنعت توانایی رقابت ندارد. بنابر این نمی تواند مشکل ما را حل کند.

شما می گویید دولت ها از جهاد حمایت نمی کنند اما بسیاری از جهادگران بر این باورند که جهاد باید مستقل از دولت باقی بماند و دولتی شدن را تهدیدی برای جهاد می دانند.
فرق است بین حمایت و دخالت در یک نهاد. ما معتقدیم در یک نهاد علمی مثل جهاد دانشگاهی دولت ها نباید دخالت بکنند. در همه‌ی دنیا همین گونه است. همه‌ی دولت هایی که برنامه توسعه برای خود می ریزند نهادهای غیر دولتی را تاسیس می کنند که اینها خارج از ضوابط بروکراتیک بتوانند مسیر میانبر توسعه را بروند. این سازمان ها همه غیر دولتی هستند اما دولت ها از آنها حمایت می کنند. شما منابع و اختیارات به آنها می دهید اما در آنها دخالت نمی کنید.

مگر می شود حمایت دولت را خواست اما دخالت آن را نخواست؟
اگر ماموریت به این سازمان بدهید این شدنی است. یعنی اگر کار ماموریت محور باشد و دولت ها مثلا بگویند در حوزه فرهنگی ما این انتظارات را داریم و امکانات در اختیار این سازمان ها بدهند اما در کار آنها دخالت نکنند این شدنی است. آن چیزی که در باره جهاد مقداری نگران کننده شده است باز می گردد به اینکه عناصر تندرو در جناح های کشور که همیشه دوست دارند سازمان ها را در اختیار خودشان بگیرند. این مسئله در دولت های قبل هم بوده است اما کمتر. در دولت فعلی هم تمایل این جناح ها برای گرفتن جهاد دانشگاهی بوده است. خود من هم شاهد این تمایلات بوده ام اما در مقابل آنها مقاومت کرده ام.

روسای پیشین جهاد حداقل دو دوره بر این کرسی نشستند اما شما تنها یک دوره ریاست کردید. علت خاصی داشت؟
نوع معرفی من به هیات امنا بر اساس شناخت آقای دکتر احمدی نژاد از من و سابقه همکاری با ایشان در علم و صنعت بود. حداقل از ابتدای انقلاب ما رابطه دوستی با هم داشتیم. جهاددانشگاهی علم و صنعت هم از جهادهای دانشگاهی موفق بود. من 9 سال یعنی سه دوره رئیس جهاددانشگاهی علم و صنعت بودم. تماسی با من گرفته شد که آقای دکتر احمدی نژاد درخواست کردند که شما به عنوان کاندید به هیات امنا معرفی بشوید و دلیل این کارشان را هم تحرک بیشتر در جهاد دانشگاهی عنوان کردند و اینکه معتقد بودند که جهاد دانشگاهی چندین سال است که دچار یک رکود در مدیریت است. من هم وقتی این پیشنهاد به من شد با توجه به حساسیت های سیاسی با اعضای جهادی هیات امنا موضوع را مطرح کردم و گفتم شما راجع به این موضوع فکر کنید و من بر اساس صلاحدید عمل خواهم کرد. به هر حال در نهایت با صلاحدید آنها من خودم را کاندید ریاست جهاد کردم و انتخاب شدم. منتها از همان ابتدا تماس هایی با من گرفته می شد در مورد اینکه توصیه هایی بشود در مورد انتخاب برخی از مسئولین برخی قسمت های جهاد. من به شدت با آن ها مخالفت می کردم و علت اصلی آن هم این بود که من این کار را به صلاح دولت نمی دانستم. چون اگر هر دولتی بخواهد در برخی از ساختارهای جهاد دانشگاهی دخالت بکند و آدم های مورد نظر خود را بگذارد این قضیه باب می شود و در دولت های آینده هم تکرار خواهد شد. ما یک شعاری را در جهاد دانشگاهی داریم که خودمان را مطیع رهبری و حامی دولت ها می دانیم. بنابر این ما خودمان را حامی دولت می دانیم و وظیفه ما این است که از دولت حمایت کنیم ولی دخالت مستقیم دولت در جهاد دانشگاهی را به صلاح نمی دانیم. به همین دلیل هم مقاومت می کردیم و در نهایت هم بعد از سه سال منجر به عوض شدن من شد و من هم از این موضوع ناراحت نیستم. من در سمت رییس جهاد دانشگاهی موظف بودم آنچه را که به صلاح کشور هست انجام بدهم و فکر هم می کنم که انجام داده ام. من فکر می کنم که بیشترین ارتباط را با دولت داشته ام.

آیا در دوره ی بعد از شما هم این مقاومت هست؟
من این را نمی دانم. من الان در جهاد علم و صنعت مشغول هستیم. قائدتا هیات امنای جهاد که بیشترشان اعضای دولت و شخصیت های حقوقی هستند و ریاست جدید را انتخاب کرده اند قطعا با ایشان هماهنگ تر هستند.

برخی معتقدند از زمانی که دکتر طیبی رییس شد پای دولت به جهاد باز شد. جواب شما چیست؟
من این را قبول ندارم. به هرحال من افتخار می کنم که آقای احمدی نژاد من را به عنوان کاندید برای ریاست جهاد دانشگاهی معرفی کردند. آقای احمدی نژاد هم خصوصیات اخلاقی من را خوب می شناختند زیرا سالیان سال بود که فعالیت می کردیم و در تمام کشمکش های سیاسی در دانشگاه علم و صنعت، جهاد دانشگاهی به عنوان یک نیروی مورد قبول هر دو طرف نقش میانجی را در مناقشه ها ایفا می کرد. ما بارها و بارها صبح ها جلساتی را می گذاشتیم که بین دوستان خودمان در طرف های این دعوا یک تفاهمی را به وجود بیاوریم.

یک علت این که این اتفاق افتاد این بود که ما در سال های 83 و 84 و85در جهاد دانشگاهی دنبال یک ساختاری بودیم که انتخاب رییس جهاد دانشگاهی را ضابطه مند کنیم. به این معنا که شوراهایی که در جهاد دانشگاهی است بیایند و برنامه های افرادی که می خواهند کاندید ریاست جهاد بشوند را بررسی کنند و فردی که بهترین برنامه را دارد توسط بچه ها انتخاب بشود و بعد به هیات امنا معرفی بشود و بعد هم حتما مصوبه ای را در داخل هیات امنا داشته باشیم که رییس جهاد دانشگاهی از داخل خود جهاد انتخاب بشود. متاسفانه در این دوره آخر علیرغم تاکید تمام بچه های جهاد نمی دانم که چرا این اتفاق نیافتاد. زیرا در دوره ای هم بود که حداقل در ظاهر هیات امنا از برنامه های جهاددانشگاهی حمایت می کردند.

من این نکته را هم بگویم که اگر از بین روسای واحدهای جهاددانشگاهی دو کاندید برای ریاست وجود داشت یکی از آنها قطعا من بودم زیرا جهاددانشگاهی علم و صنعت مجموعه ای بود که خوب عمل کرده بود و اگر به طور طبیعی قرار بود از میان روسای جهاد کسی کاندیدا بشود و دو تا کاندید انتخاب بشوند قطعا یکی از آنها رییس جهاد دانشگاهی علم و صنعت بود.

اینکه بگویند دخالت دولت به خاطر صرف دوستی با آقای احمدی نژاد از من شروع شد، نه! این حرف صحیحی نیست. شاید به واسطه همین دوستی به من پیشنهادهایی در مورد مسئولین و قسمت های جهاد شد و من به صراحت مخالفت کردم و همین مخالفت های من باعث شد تا یک سال و نیم بعد از انتصاب من بحث تغییر رییس جهاددانشگاهی مطرح شد و یک خبر جعلی در خبرگذاری ها گذاشته شد که هیاتی عملکرد جهاددانشگاهی را مورد بررسی قرار داده و آن را ضعیف تشخیص داده و به زودی رییس جهاد تغییر خواهد کرد؛ در صورتی که خبر از اساس جعلی بود.

 و البته طبق اساسنامه هم امکان تغییر تا پیش از پایان دوره نیست.
بله همینطور است. بارها و بارها خدمت آقای دکتر احمدی نژاد و همه اعضای دولت که مرتبط با جهاد بودند رسیدیم و گفتیم که جهاددانشگاهی  باید به عنوان اتاق فکر در خدمت دولت باشد. اگر آقای احمدی نژاد و همکارانشان تصمیم های سریعی می گیرند باید این تصمیم گیری ها پشتوانه علمی داشته باشد.

کاملا با برنامه به جهاد آمدم. جهادی را مدیریت کرده بودم که به عنوان یکی از موفق ترین جهادها شناخته می شد. بعد هم از ابتدای جهاد تصورم این بود که دو نیاز اصلی کشور یکی نیاز به توسعه فرهنگی است و یکی هم نیاز به توسعه علمی و فناورانه است.

ما سعی کردیم و قصد داشتیم با تهیه سند چشم انداز جهاددانشگاهی در افق سال 1404 و تهیه و اجرای برنامه های توسعه همه جهادهای دانشگاهی را به الگوهای موفق توسعه تبدیل کنیم.

دکتر منتظری در مصاحبه ای که با خبرآنلاین داشتند عنوان کردند که ما سند توسعه داریم اما باید صبر کنیم این دو سال بگذرد. شما هم همین اعتقاد را دارید؟
منظور ایشان مدیریت تیم جدیدی بود که به جهاد دانشگاهی آمدند. بحث انتخاب رییس از بیرون جهاد دانشگاهی خلاف اساسنامه نیست.

اما این دغدغه همه جهادی هاست که می گویند مدیر جهاد باید جهادی باشد که هویت جهاد حفظ بشود.
کاملا درست است. یک نهاد بر اساس آرمان های افراد به وجود می آید. یعنی جهاد دانشگاهی از سال 59 با حداقل امکانات کار خود را آغاز کرد و ما دوران سختی راگذراندیم. فقط بچه هایی که اعتقاد داشتند که این راه، راه درستی است ماندند و با تمام انرژی تلاش کردند. من هم معتقدم که رییس جهاد دانشگاهی باید از داخل جهاد دانشگاهی انتخاب بشود تا بتواند آن آرمان را حفظ کند. اما اگر اصرار بر این است که حتما رییس جهاد عوض بشود باید به طور طبیعی کسانی بیایند که توانمند تر باشند. مدیریت در واحدهای جهاددانشگاهی مدیریت تولید درآمد آن هم از کار علمی و فناورانه ایرانی است که کار بسیار سختی است و با مدیریت هزینه کرد بودجه دولتی متفاوت است. اگر افرادی سابقه کار و مدیریت در جهاد را نداشته باشند ممکن است با مشکلات جدی در اداره جهاددانشگاهی مواجه شوند. در عین حال اساسنامه اجازه انتخاب رییس از بیرون جهاد را داده است.

به نظر شما چه چیزی در حال حاضر هویت جهاد را تهدید می کند؟
اولین نگرانی ای که درباره جهاد داریم این است که جهاد سیاسی شود. جهاد باید محلی باشد که همه ی نیروهای ارزشی از گرایش های چپ ، راست، اصولگرا و اصلاح طلب بتوانند بیاییند در آنجا فعالیت داشته باشند. ما هم در طول این سی سال فعالیت دیده ایم که نیروهای ارزشی که گرایش های سیاسی مختلف دارند ولی درگیر کارهای جدی علمی و فرهنگی هستند به هیچوجه سیاست زده نیستند و گرایش های سیاسی آنها اصلا هیچ تنازعی را در داخل جهاد ایجاد نمی کند و دوستان به راحتی در کنار هم می ایستند و کار می کنند. نباید سعی کنیم که جهاد سیاسی بشود . یکی از بحث هایی که با خود من مطرح می کردند این بود که جهاد سیاسی است و به یک گرایش خاص وابستگی دارد و شما باید سعی کنی که در میان نیروها تعادل ایجاد کنید. من هم بار ها و بار ها می گفتم که مصداق بگویید و چه کسانی هستند که جهاد را سیاسی کردند و از سوی دیگر چه کسانی هستند که آمده اند در جهاد و جهاد آنها را پس زده است؟

متاسفانه اخیرا در مصاحبه ای فردی گفته بود که درهای جهاد را به روی نیروهای انقلابی باز بکنید. این حرفی بود که برای ما گران بود. من آن فرد را نمی دانم اما بسیاری افراد شبیه آن فرد در دوران سخت جهاد عضو جهاد بودند و جهاد با حداقل امکانات در دهه شصت داشت کار می کرد همه آنها جهاد را ترک کردند و رفتند به دانشگاه ها. حالا دوستان شده اند انقلابی و بچه هایی که در آن دوران سخت در جهاد ماندند و آن افتخارها را برای کشور آفریدند اینها شدند بچه های ضد انقلاب که درهای جهاد را باید به روی بچه های انقلابی باز نمی کنند؟! درب جهاد همواره به روی نیروهای ارزشی باز بوده است. من از آن موقعی که یادم می آید چه در دوران جناب مهندس رحمتی و چه در دوران ریاست دکتر منتظری و چه در دوران خودم به شدت مواظب این بودیم که جهاد وارد جریان های سیاسی نشود. البته اشکال هم در کار جهاد بود . بالاخره هر سازمانی دچار مشکلاتی هست. در برخی مدیریت های میانی جهاد در دوره های قبلی برخی از دوستان بودند که به طور آشکار و با اعتقاد از برخی افراد حمایت می کردند و همان موقع هم مورد انتقاد رییس وقت جهاد بودند و دوره ی خود من هم به شدت جلوی این کار گرفته شد که ما حق نداریم به عنوان سازمانی که می گوییم به لحاظ سیاسی مستقل هستیم از یک فرد یا یک جناح  حمایت بکنیم. اگرچه به شدت مورد علاقه ما هم باشند. ولی کلیت جهاد همان است که رهبر معظم انقلاب هم گفته اند که : لمسجد اسس علی التقوی یعنی مسجدی بود که بنیانش بر اساس تقوی بود.

یکی از کاربران خبر آنلاین ذیل مطلبی پیرامون بحث جهاد دانشگاهی نوشته است: الان دیگر جهاددانشگاهی به جهاد برکناری تبدیل شده متاسفانه مدیران با سابقه بیشتر واحدها برکنار واز بیرون جهاد آورده می شوند که هیچ سابقه جهاد ندارد. آیا این صحبت صحیح است؟
تعدادی از مدیریت هایی که تغییر کرده اند از بیرون جهاد آمده اند. من با عزیزانی که به جهاد دانشگاهی آمده اند آشنا نیستم اما معتقد هستم که باید مدیران جهادی از خود جهاد انتخاب بشوند و یا اگر کسی را می آوریم او بیاید در جهاد دانشگاهی به صورت تمام وقت مشغول به کار بشود. یعنی بیاید و سازمان را بپذیرد و به عنوان یک عضو سازمان به طور تمام وقت در خدمت مجموعه فعالیت بکند. ما نمی توانیم بگوییم نباید کسی از بیرون جهاد مدیر بشود ولی کسی که وارد می شود باید عضو جهاد دانشگاهی بشود، روحیه جهادی را درک کند. در موارد اضطرار می شود نیروهایی را از واحدهای دیگر انتخاب کنیم.

آقای دکتر طیبی! آینده جهاد را چگونه می بینید؟
حقیقتش را بخواهید قدری نگران آینده جهاد هستم. دو طیف، دو هدف متفاوت را در جهاد دانشگاهی دنبال می کنند. یک طیف به دنبال رسانه های جهاد و اعمال مدیریت بر آنها در جهت اهداف خودشان برای جمع آوری آرای همان قشر 15 میلیونی بودند و به سایر بخش های جهاد کاری نداشتند و طیف دیگر همانطور که قبلا گفتم معتقدند که مدیران جهاد دانشگاهی به یک قشر سیاسی خاص تمایل دارند و این بافت باید عوض شود. این دو طیف اگر بخواهند اهدافشان را در جهاد دنبال کنند باید راجع به آینده جهاد نگران بود. تا به حال مدیریت فعلی جهاددانشگاهی پیوسته اعلام کرده و می کنند که جهاددانشگاهی را در راستای منویات رهبری اداره خواهند کرد و ما هم بر همین اساس دست همکاری با ایشان داده و منتظر آینده هستیم.

به نظر می رسد بحث توسعه علمی و فناورانه از شکل نهادی آن ( در جهاد دانشگاهی) خارج شده است. به عنوان مثال اکنون ریاست جمهوری معاونت توسعه علمی و فناوری دارد .
در حالت مطلوب بحث ها در معاونت علم و فناوری رییس جمهور بحث یرنامه ریزی و هدایت توسعه علمی و فناورانه کشور است و در جهاد دانشگاهی بحث تولید علم و تولید فناوری و کاربردی کردن آن در جامعه است. اساس فعالیت ها متفاوت است. در نظام علم و فناوری و نوآوری که کشورها برای توسعه و پیشرفت خود تاسیس می کنند سازمان هایی به نام RTZ  و یا RTO را تعبیه می کنند که عمدتا غیر دولتی هستند و وظیفه ی آنها میانبر رفتن راه های توسعه بدون ضوابط دست و پاگیر دولتی است. نکته مهم تفاوت اساسی در مورد جهاددانشگاهی این است که جهاد بر اساس روحیه جهادی حاکم بر آن هرگز منتظر برنامه و بودجه ننشسته است. بلکه جهاد خود به دنبال شناسایی مسایل و مشکلات امروز و فردای جامعه و تلاش برای حل آن ها بوده است و تا زمانی که این روحیه در جهاد دانشگاهی وجود دارد و به یک سازمان دولتی و یا سیاسی تبدیل نشود این روحیه همواره زنده و پویا خواهد ماند.

/


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

دل نوشته: با سلام من یه خبر نگار فراری هستم در این وبلاگ خبر ها جدید را ببینید.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خبرنگاز فراری و آدرس kazem64.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.